نـــــــــــــــــــــو نَـــــنی
عشقم عزیزم خدا رو شکر سرت خوب شده و دیروز رفتیم با هم بخیه هاشو کشیدیم هر کی ازت می پرسه سرت چی شده ؟ می گی : آگا کاییل آتاد سر آگای دُتُـــر ( آقا میکاییل افتاد سر آقای دکتر ) اینم که عکسیه که قبل از کوتاه کردنه موهات ازت گرفتم . دیروز خاله هدیه مربیت می گه : به میکاییل می گم از شیر گاوه چی درست می کنن : میگه : نو نَنی ( نون پنیر ) جدیدا چقدر این خاله هدیه رو دوست داری وقتی می یام سراغت به من می گی : بروووووووو خیلی وقتها هم تا خونه گریه می کنی و همش می گی : عاله اِدیههههه فردا ساعت چهار صبح بابایی می یاد بلاخره بعد از پنج ماه می بینمش فقط منتظره عکس العمله توام ...